معلم عاشق

درباره معلمی

معلم عاشق

درباره معلمی

برای هر کاری خوب بودم، باورکن ))

((برای هر کاری خوب بودم، باورکن  ))

((برای هر کاری خوب بودم

باور کن ،هر کاری

تا اینکه آمدم اینجا پیش تو

خوب بودم

در خندیدن

ادای مرده در آوردن ،شاه بودن،

هر کاری

اما حالا فقط روز های تعطیل خوبم برای هر کار))

هسته مرکزی آموزش جهانی2004/29/11

کودکان مدرسه ای اگر آنچه را که در بالا آمده است به زبان نگویند می توان در سکوتشان ودر عکس العمل ها ورفتار هایشان در یافت

این حکایت نظام آموزشی ماست ،نظام آموزشی که خنده را بر لبهای دانش آموزان جراحی مکند

کودک شاد ، بر انرژی ،فعال،جستجو گر پای به مدرسه می نهد و پس از مدتی سکوت و آرامشی کاذب بر رفتار واعمالش حاکم می شود اطرافیان همه می گویند از روزی که به مدرسه رفته مودب شده کمتر سوال می پرسد به مدرسه می رود وبرمی گردد خسته است راحت وآرام می خوابد

آنها نمی دانند نظام آموزشی که عدم سیالیت و انعطاف پذیری از ویژگی های آنهاست قدرت تحمل شور وشوق دانش آموزان را ندارد ،از همان روز اول مدرسه حق انتخاب رارا از او می گیرد در کلاس جای نشستنش را انتخاب می کنند ،برنامه درسی اش ،معلمش،کتاب درسی اش،همه انتخاب شده اند و او فقط باید با همه آنها کنار بیاید او در منزل از هر چیز وهر کس سوال می پرسید خط قرمزی برایش ترسیم نشده بود اما وقتی به مدرسه آمد دگر خط قرمز ها شروع شدند و او حق دارد بگوید

برای هر کاری خوب بودم

باور کن هر کاری

تااینکه آمدم اینجا پیش تو

خوب در خندیدن

در ادا در آوردن

شاه بودن

هر کاری

اما حالا فقط روزهای تعطیل خوبم

برای هر کار........

در عالم خیال برمی گردم دوران تحصیلم در مدرسه آنگاه که معلمین ما زندان بان بودندوما زندانیان  . هم به آنها سخت می گذشت و هم به ما . درس شیرین ریاضی داشتیم .نفس ها در سینه حبس آقای ..... با کوله باری از متلک ها،و برچسپ های آماده (( نفهم ،بی شعور ،کودن ،از سر می رسید ))

اولین جمله ای که با اخم می گفت بنشینید بود که از بتمرگید بد تر بود ،نه پیامی نه کلامی ......

جو کلاس جوی گورستان آسا و نتیجه آن یا دلزدگی بود یا ترک تحصیل آنهایی که  رفتند و ترک تحصیل کردند و آنهایی که ماندند و تحقیر ها وتوهین ها را تحمل کردند، نمی دانم اگر معلم شده اند آیا با همان متد وروش می خواهند به دانش آموزانشان آموزش بدهند و یا با یادگیری مداوم مانوس شده اند ومی دانند خطا های نسل گذشته را نباید تکرار کنند

اکنون که به کلاس های دوران تحصیلم نگاه می کنم بسیار تعجب می کنم که معلمین ما هیچ بهره ای از شیوه های نوین تدریس نداشته اند و معلمین ما فکر می کردند ما در دوجبهه مخالف هم قرار داریم  ، در حالی که مادر یک صف بودیم و برعلیه نادانی و جهل مبارزه می کردیم .ومعلم ما که می بایست تسهیل کننده می بود خود را دانای همه چیز دان می دانست و در انتقال دانش خست می ورزید .

و اما معلمین امروز  می دانند که:

-سهم هریک از دانش آموزانمان برای ما اهمیت دارد

-ما باید باورکنیم که دانش آموزانو تفکرات آنه موضوعی برای تدریس هستند

-اثر گذاری بر دانش آموزان بی انگیزه نیز هدف ماست

-ما کتاب را واسطه یادگیری می دانیم

-ما فرصت های مناسب برای احساس امنیت در دانش آموزان فراهم می کنیم

-ما چالش در کلاس را عاملی برای ایجاد انگیزه می دانیم

منبع:آموزش جهانی ،آموزش همه جانبه

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد